دورهٔ ظهور اردشیر بابکان و بدل کردن ملوک الطوائفی به شاهنشاهی واحد و بنیاد نهادن سلسلهٔ شاهان ساسانی و تجدید حیات و تقویت دین زرتشتی یکی از دورههای سرنوشت ساز دولت ایرانست. بنابر روایات متعدد پهلوی و عربی و فارسی یکی از مردانی که در همراهی با اعمال اردشیر بابکان و به کرسی نشاندن منظور او سهم مهمی داشت زاهدی بود تَنسَر نام که شاهی را از پدرش به میراث یافته بود لیکن به ترک آن گفته و گوشهنشینی اختیار کرده بود. در آغاز تأسیس سلسلهٔ ساسانی برخی از رؤسای ملوکالطوایف یا به عبارت دیگر شاهان کوچکی که حق استفاده از تاج را داشتند، نسبت به سیاستهای اردشیر تردیدها و بدبینیهایی پیدا کردند. از جملهٔ این شاهان محلی جُشْنَسْف یا گُشْنَسپْ پادشاه طبرستان بود که طی نامهای پرسشها و اعتراضات خود را عنوان کرد و پاسخ تنسر به آن نامه موجب پدید آمدن نوشتهای شد به نام نامه تنسر. قدیمترین کتابی که ذکر تنسر در آن آمده، کتاب پهلوی دینکرد است که از تألیفات قرن سوم هجری است. دینکرد او را به عنوان هیرپذان هیرپذ میخواند.
نظرات شما عزیزان: