تاریخ فراموش شده

 سیزده‌به‌در سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشن های نوروزی است. در تقویم‌های رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شده‌است و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد .


بعد از سیزده به در، جشن های نوروزی پایان می پذیرد.
 
حضور مردم در سیزده به در در پارک پرواز تهران
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 چند نسل پیشین ایرانیان، شاید از آنجایی که در مورد این روز آگاهی کمتری داشتند این روز را بدشگون می‌دانستند و بسیاری از آنان معتقد بودند که باید برای بیرون کردن بدشگونها از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها بروند و به شادی بپردازند.


این دیدگاه هنوز هم در بین عده‌ای از مردم ایران وجود دارد . اما امروزه بیشتر مردم، با رفتن به دامان طبیعت در جشن سیزده به در، جشن‌های نوروزی را به طور رسمی پایان می‌دهند .
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 به طور کلی در میان جشن های به جا مانده از دوره ی باستان جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشن ها را ندارد. در کتاب‌های تاریخی اشاره‌ی مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشده‌است اما در منابع کهن اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین داریم.


گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند. می توان گفت معقول ترین موردی که درباره ی سیزده به در گفته می شود همین است .

اما اگر در کتاب های تاریخی و ادبی گذشته اشاره ای به سیزده به در و هفت سین نمی یابیم آیا این رسم ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟ سیزده به در رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. علاوه بر این می دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می کرد. ولی سیزده به در، رسمی خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند (و نه شاه پسند) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی کرد و شاید «نحس» بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود و ...

تیر روز 
 
در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژه ای دارد. به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده می شود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه خوانده می شود، و هم نام تیشتر، ایزد باران می باشد . با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، می توان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است 

تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او می باشد .
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند. برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمهٔ سعد به معنی نیک و فرخنده آمده‌است. بعد از اسلام چون سیزدهم تمام ماه‌ها را نحس می‌دانند، به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.


ارتباط با مسیحیت 
 
برخی از محققان عقیده دارند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافته‌است. اصل این عقیده به این صورت است که یهودای اسخر یوطی یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدامیک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهٔ آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار و محاکمه و به دار آویخته شد. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم می‌دانند.
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 مشهور است که واژه ی سیزده به در به معنای « در کردن نحسی سیزده» است . اما وقتی به معانی واژه ها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه می توان داشت. «در» به جای «دره و دشت» می تواند جایگزین شود .به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» می داند. 


چو هر دو سپاه اند آمد ز جای تو گفتی که دارد در و دشت پای
 
یکی از معانی واژه «به» ، « طرف و سوی » می باشد .  مانند اینکه می گوییم «به فروشگاه» .

پس با نگاهی کلی می توان گفت واژه «سیزده به در» به معنای « سیزدهم به سوی در و دشت شدن» می باشد که همان معنی بیرون رفتن و در دامان طبیعت سر کردن را می دهد.
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 در کتاب‌های تاریخی پیش از قاجار اشاره‌ی مستقیم و دقیقی به وجود چنین مراسمی نشده‌است اما مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» خود اشاره‌ای کوتاه به جشن و پایکوبی مردم در اماکن عمومی و حتی بی‌روپوش و روبنده در خیابان آمدن زنان در دوران صفوی می‌کندکه این موضوع نزدیک به آیین های سیزده به در می باشد.


دورهٔ قاجار 
 
عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من چگونگی انجام این مراسم در دورهٔ قاجار را با جزئیات شرح داده‌است. ادوارد یاکوب پولاک هم درباره مراسم سیزده‌به‌در چنین می‌نویسد:

سرانجام روز سیزدهم، یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانه‌ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازهٔ شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند.
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 این رویداد دارای آیین‌های ویژه‌ای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله می‌توان آیین‌های زیر را برشمرد.


گره زدن سبزه
سبزه به رود سپردن
خوردن کاهو و سکنجبین
پختن غذاهای متنوع به ویژه آش رشته
 
سبزه گره زدن 
 
یکی از آیین های این روز سبزه گره زدن است که معمولا جوانان در این روز این کار را انجام می دهند .

فلسفه سبزه گره زدن 
 
افسانه ی آفرینش در ایران و مسأله ی نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی کیومرث حائز اهمیت زیادی است . در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است . گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا صفحات 29 -23 و گفته های آثار الباقیه بر پایه ی همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد . مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند . در آن زمان چون عقد و نکاهی شناخته شده نبود آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی مورد، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز بخوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را - بویژه دختران و پسران دم بخت - انجام می دادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند .
نوشته شده در تاريخ شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 


چو بخت عرب بر عجم چیره شد ***   همی بخت ساسانیان تیره شد
 
 
 
پر آمد ز شاهان جهان را قفیز [پیمانه] *** نهان شد ز رو گشت پیدا پشیز
 
 
 
همان زشت شد خوب، شد خوب زشت ***   شده راه دوزخ پدید از بهشت
 
 
 
دگرگونه شد چرخ گردون بچهر ***  ز آزادگان پاک ببرید مهر
 
 
 
به ایرانیان زار و گریان شدم ***  ز ساسانیان نیز بریان شدم
 
 
 
دریغ آن سر و تاج و اورنگ و تخت ***  دریغ آن بزرگی و آن فرّ و بخت
 
 
 
کزین پس شکست آید از تازیان ***  ستاره نگردد مگر بر زیان
 
 
 
چو با تخت، منبر برابر شود *** همه نام بوبکر و عمّر شود
 
 
 
تبه گردد این رنجهای دراز ***   نشیبی دراز است پیشش فراز
 
 
 
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر *** ز اختر همه تازیان راست بهر
 
 
 
ز پیمان بگردند وز راستی  ***   گرامی شود کژّی و کاستی
 
 
 
رباید همی این از آن، آن ازین *** ز نفرین ندانند بازآفرین
 
 
 
نهانی بتر زآشکارا شود ***   دل مردمان سنگ خارا شود
 
 
 
شود بنده بی هنر شهریار ***   نژاد و بزرگی نیاید به کار
 
 
 
به گیتی نماند کسی را وفا ***   روان و زبانها شود پر جفا
 
 
 
از ایران و از ترک و از تازیان *** نژادی پدید آید اندر میان
 
 
 
نه دهقان، همه ترک و تازی بود ***  سخنها به کردار بازی بود
 
 
 
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام ***   به کوشش ز هرگونه سازند دام
 
 
 
بریزند خون از پی خواسته *** شود روزگار بد آراسته
 
 
 
زیان کسان از پی سود خویش *** بجویند و دین اندر آرند پیش
 
 
 
ز پیشی و بیشی ندارند هوش ***  خورش نان کشکین و پشمینه پوش
 
 
 
چو بسیار از این داستان بگذرد ***  کسی سوی آزادگان ننگرد
 
 
 
یکی نامه ای بر حریر سفید ***    نوشتند پر بیم و چندی امید
 
 
 
به عنوان بر از پورِ هرمزد شاه ***  جهان پهلوان رستم کینه خواه
 
 
 
سوی سعد وقاص جوینده جنگ ***   پر از رأی و پر دانش و پر درنگ
 
 
 
به من بازگوی آنکه شاه توکیست ***   چه مردی و آیین و راه تو چیست
 
 
 
به نزد که جویی همی دستگاه ***  برهنه سپهبد برهنه سپاه
 
 
 
به نانی تو سیری و هم گرسنه ***  نه پیل و نه تخت و نه بار و بُنه
 
 
 
ز شیر شتر خوردن و سوسمار *** عرب را به جایی رسیده ست کار
 
 
 
که تاج کیان را کند آرزو ***   تفو باد بر چرخ گردان، تفو!
 
 
 
شما را به دیده درون شرم نیست ***   ز راه خرد مهر و آزرم نیست
 
 
 
بدین چهر و این مهر و این راه و خوی ***   همی تخت و تاج آیدت آرزوی
 
 
 
جهان گر به اندازه جویی همی ***   سخن بر گزافه نگویی همی
 
 
 
 
 
فردوسی بزرگ
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |