از جمله فرزندان قارن مازیار بود که جانشین قارن گشت. سپهبد شهریار بن شروین قصد سرزمین وی را کرد. شهریار او را شکست داد و سرزمین اورا تصرّف کرد. مازیار امان نداد و به پیش ونداد اومید پسر عموی پدر خویش رفت. شهریار نامهای به ونداد اومید نوشت که مازیار را دست بسته به نزد وی فرستد. او از حکم شهریار گذشت نکرد و مازیار رابگرفت و او را بندی کرد و به شهریار خبر داد که معتمدانی را برای انتقال مازیار بفرستد تا بدیشان بسپارم که مبادا افراد من او را از دست بدهند. زمانی که ایشان در پیگیری این موضوع بودند مازیار حیلت کرد و از بند فرار کرد و سر به بیشهها نهاد تا به عراق برسد و به نزد عبدالله ابن سعید حرشی پیوست. او پدرش قارن و جدش ونداد هرمزد را میشناخت و به طبرستان رسیده بود. در حق او نیکی و کرامت فرمود و او را به بغداد برد.(سال۲۰۴ هجری قمری)
مأمون منجمی به نام بزیست که پسر فیروز بود، داشت. که خلیفه نام او را یحیی بن منصور بدل کرد. مازیار طالع مولود را به نزد بزیست برد. بزیست به مطالعه مشغول شد امید در وی بست و جای خالی کرد و گفت: اگر من تو را تربیت کنم، حق آن شناسی و ضایع نگردانی و منت پذیری؟ مازیار پذیرفت و سوگند یادکرد. روزها گذشت تا فرصتی پیش آمد تا بزیست نزد خلیفه رفت و او را از طالع مازیار مطّلع ساخت و فرمود که از مازیار به دولت خلیفه خیری رسد. مأمون امر کرد تا او را حاضر کنند. مأمون پدر او قارن را میشناخت. فرمان داد تا مسلمانی را برایش شرح دهند. مازیار اسلام قبول کرد و مأمون او را محمد مولی امیر المؤمنین نام نهاد و کنیت ابوالحسن.
نظرات شما عزیزان: